سفرنامه استانبول 2
روز اول - چهارشنبه 30 اردیبهشت 94
امروز, روز آشنایی بود!
صبح قبل از ساعت صبحانه, پیاده رفتیم به سمت ساحل. اما متاسفانه اکثر ساحل های بخش اروپایی استانبول, فنس کشی هست و بیشتر جنبه ی تجاری و اسکله داره. به هیمن خاطر موفق به دیدن دریا نشدیم.
بعد از خوردن صبحانه رفتیم به سمت چهارشنبه بازار.
این چهارشنبه بازار هم ماجرایی داشت!!!
من شنیده بودم که چهارشنه بازار و جمعه بازار خیلی خوب هست و کلی میشه خرید کرد.
اول از همه که با کلی پرس و جو تونستیم مکانش رو پیدا کنیم. بعدش متوجه شدیم که بیخودی این همه پیاده روی کردیم و تقریبا یک مسیر طولانی رو دور زدیم!
بعدش هم که اصلا اجناسش رو نپسندیدیم! همین جا بود که قید جمعه بازار رو هم زدیم!
موقع برگشت از چهارشنبه بازار, یک سر به یکی از شعب ال سی واکیکی که توی مسیر بود زدیم, جنس هاش خوب بود اما با قیمت نسبتا بالا.
و همین طور مرکز خرید هیستوریا!
یک سر هم رفتیم میگروس (فروشگاه زنجیریه ای استانبول که مثل شهروند و رفاه خودمون هست).
این برنامه ی صبح بود.
عصر هم رفتیم مسجد سلطان احمد (مسجد آبی). از اونجایی که شنیده بودم همه ی مساجد استابول مثل هم هستن, تصمیم گرفتیم ایاصوفیه رو فاکتور بگیریم و نفری 30 لیر صرفه جویی کنیم!
البته این دوتا مسجد دقیقا روبروی هم هستن و بینشون هم یک پارک باصفا هست. توی اون پارک نشستیم و از بیرون ایاصوفیه عکس گرفتیم.
ادامه دارد ...
صفحه ی مامان تربچه در اینستاگرام
kianaafzali@