تحویل گرفتن خونه
سلام گلکم
خوبی مامانی؟
امروز بالاخره خونه رو تحویل گرفتیم
رسما صاحب خونه شدیم
خدایا به داده و ندادت شکر
امام رضا تا آخر عمر مدیونتم.
ساعت 9:30 دوباره رفتیم و خونه رو بررسی کردیم که مشکلی نداشته باشه. بنده ی خدا خونه رو تمیز تحویل داد. فقط باید یک دستی به دیوارهاش بکشیم که اون هم میخوایم رنگ "بلکا" بزنیم و لازم نیست قبل از اسباب کشی باشه. چون رنگ بلکا اصلا کثیف کاری نداره. مامان جون خدیجه اینا بدون این که وسائلشون رو جمع کنن خونشون رو رنگ بلکا زدن.
بعد رفتیم بنگاه تا بقیه ی پول رو بدیم که دیدیم بنگاه بسته هست (ساعت 10 صبح!!!). بابا و آقا امین (شوهر خاله زری) رفتن توی ماشین طرف و پول و کلید رو رد و بدل کردن، توی قولنامه هم نوشتن و امضا کردن و به سلامت.
بعدش هم رفتیم فخرآباد (خونه قبلی) و آینه و قرآن رو بردیم خونمون. حالا باید به فکر قربونی هم باشیم جای اکثر وسائل رو هم مشخص کردیم (البته یواشکی و توی دلم جای تخت و کمد تو رو هم مشخص کردم عزیزکم این خونه فقط تو رو کم داره)
خدا رو شکر خونه ی جاداری هست اگه انباری هم داشت که معرکه بود.
قرار بود فردا اسباب کشی کنیم اما از دیشب هوا بارونی شده (شدیــــــــد همراه با رعد و برق) و تا آخر وقت فردا هم ادامه داره. خدا رو شکر که بارون خوبی هم هست، اسباب کشی ما هم فدای این هوای خوب! حالا معلوم نیست اسباب کشی کی بشه.
از صبح تا حالا دارم برا همه ی مستاجرها دعا می کنم اون هایی رو که میشناسم اسم می برم (مثل دوستای خوب نی نی وبلاگی) برا بقیه هم به طور کلی دعا می کنم. ان شاالله آرامش و شادی مهمون دل همه باشه.
دوستت دارم عزیزکم
بوووووووووس
دوستای گلم
فهیمه جون همچنان محتاج دعا هست. دیروز دوباره خونریزی داشت اما خدا رو شکر به خیر گذشت. دکتر گفته احتمالا هفته ی دیگه زایمان باشه.