قبل از عید !!!
سلام گلکم
خوبی مامانی؟
دلم برا اینجا یک ذره شده بود. اما مامانی نزدیک عیده و کلیییییییی کار سرم ریخته.
خونه تکونی به سلامتی تموم شد البته کار زیادی نبود. اما هنوز تمیز کردن بالکن مونده که اون هم بر عهده ی بابا سینا هست!
حالا قراره فردا که جمعه هست این وظیفه ی خطیر رو به سرانجام برسونه!
جمعه ی گذشته, من و بابا سینا و عمو سعید آزمون دکتری دادیم
البته هر 3تامون آزمایشی!!!!!!!! من یکی که چون تغییر رشته داده بودم امید زیادی ندارم. اما ایشالا برا سال دیگه باید شروع کنم خوندن بابا سینا هم می گفت "اگه خونده بودم قبول می شدم". اما خب, نخونده بود! از عمو سعید هم خبر نداریم!
کلاس گرافیک هم به خوبی داره پیش میره. اما فتوشاپ یک کم برام سخته! هنوز دوره ام تموم نشده 2 تا سفارش کار گرفتم! البته یکی از مامان جون راضیه و یکی دیگه از بابا جون کاوه!!! اما خب شروع خوبیه, بالاخره باید از یک جایی شروع بشه. خدا کنه بتونم درست و حسابی سفارش بگیرم مامان جون راضیه فعلا دوره ی گرافیکش متوقف شده, آخه سرشون خیلی شلوغه! اما قراره بعد از عید با مامان جون راضیه بریم دنبال گرفتن مجوز کانون تبلیغات.
راستی
خاله زهرا قراره به من پته دوزی یاد بده ایشالا از فردا شب شروع می کنم! هم کار هنری هست و هم درآمدش خوبه. اگه بتونم زود یاد بگیرم و مشتری جذب کنم خیلی خوب میشه خلاصه این که وقت سر خاروندن ندارم. نمی دونم به کدوم کارم برسم. باید یک برنامه ریزی درست و حسابی داشته باشم آخه باید به عکاسی هم برسم. مامان جون راضیه کلی کتاب عکاسی برام خریدن. حیفه اگه دنبال نکنم.
وااااااای نگفتم برات
قرار شده دیگه تنقلات از سوپرمارکت نخریم برا همین افتادم دنبال کیک پزی و شیرینی پزی. خیییییییلی هیجان انگیزه کیک که آسون هست اما تونستم بیسکوییت هم درست کنم. اون قدر ها هم که فکر می کردم سخت نبود. ایشالا بعد از عید چیزهای دیگه هم می خوام درست کنم.
برنامه ی بعد از سال تحویل هم اینه که بریم جهرم. اگه خدا بخواد 9 فروردین هم قراره با خاله زهرا اینا بریم مشهد وااااااااای که چه قدر دلم برا امام رضا تنگ شده. خدا کنه مشکلی پیش نیاد و راحت بریم و برگردیم.
خبر دیگه ای نیست. اتفاقات عید در پست بعدی!
دوستت دارم عزیزکم