اندر لاک خود!!!
سلام گلکم
خوبی مامانی؟
این روزها حال و هوای نوشتن ندارم
نمی دونم چرا
خبر این که بابایی روز دوشنبه پست داشت. پست یعنی این که شب رو باید توی پادگان باشن و نگهبانی بدن. برا همین من دوشنبه شب توی خونه تنها بودم البته خودم نخواستم برم خونه ی مامان جون اینا. توی خونه ی خودمون راحت ترم. به کارهام میرسم، فیلم می بینم، تمیز می کنم و ...
امروز هم جلسه ی ششم کلاس تصویرسازی هست. تا چند روز آینده کارهام رو برات می ذارم عزیزم.آخه می دونی گلم، باید اول از کارهام عکس بگیرم. تا اینجا مشکلی نیست اما آپلود کردن عکس ها با اینترنت گازوئیلی ما امکان پذیر نیست!!!
راستی گفتم اینترنت
چند وقت پیش با بابایی رفتیم یکی از این شرکت های ADSL، آب پاکی رو ریختن روی دستمون و گفتن مخابرات دستور داده حداقل تا بعد از عید منطقه ی ما رو ثبت نام نکنن ما هم دست از پا درازتر برگشتیم. اما جلوی مجتمع یک دفتر پیشخوان دولت هست که تبلیغ داده برا ADSL یک شرکت دیگه. ما هم رفتیم و قیمت هاش رو گرفتیم. نمی دونم شرکت خوبی هست یا نه اما فعلا بهتر از هیچیه آخه مسئولش گفت این منطقه فقط همین یک شرکت رو داره برا ADSL.
خبر بعدی این که بالاخره بعد از یک ماه و 4روز مبل هامون رسید!!! ای بدک نیست. تقریبا دیگه یادمون رفته بود که چی انتخاب کردیم!!!
خاله زری هم همچنان مریض احواله هنوز دقیق معلوم نیست چشه. آزمایش و ... داده، شنبه جوابش میاد. من که می گم عفونته. آخه هر شب تب می کنه و غدد لنفاویش بزرگ شده. دکتر گفته اگه با قرص خوب نشه باید عمل کنه. خدا نکنه کار به اونجا ها برسه. عزیزکم برا خاله دعا کن تا زودتر خوب بشه.
خب خبر دیگه ای ندارم
عزیزکم دوستت دارم
بوووووووووووووووووووووس
دوست های گلم
ازتون عذرخواهی می کنم که دیر به دیر بهتون سر می زنم. فعلا در لاک خود فرو رفته ام!!! به محض اینه که بیرون بیام، میام پیشتون!!!