تحــــــــــــــــــــول!
سلام گلکم
خوبی مامانی؟
ما در حال یک تحول عظیم هستیم!!!
داریم اسباب کشی می کنیم
داریم از تهران میریـــــــــــــــــــــم. هیچ وقت فکر نمی کردم یک روز از این که تهران رو ترک می کنیم این قدر خوشحال باشم!
از بس اینجا سختی کشیدیم.
شرح زندگی توی تهران مفصله که در پست بعدی می نویسم.
ان شاالله سه شنبه 5 مهر به سمت شیراز حرکت می کنیم، برای همیشه
مستاجری که بعد از ما قراره بیاد باید 2 مهر تخلیه کنه برا همین از ما اجازه گرفت تا وسایلش رو بیاره توی اتاق بذاره و خودش بره خونه ی فامیل هاش. ما هم با این که برامون سخت بود اجازه دادیم. آخه من و بابایی معتقدیم اگه به بنده های خدا آسون بگیریم خدا هم برا ما آسون می گیره و با چشم خودمون داریم می بینیم که اسباب کشی ما خیلی راحت تر از اونی که فکرش رو می کردیم داره پیش میره. همه چیز خود به خود جور میشه.
الان هم اومدن و دارن وسایل میارن. وسایل خودمون که یک گوشه جمع شده هیچی، وسایل این بندگان خدا هم یک گوشه ی دیگست!
فکر کن، توی آپارتمان 47 متری وسایل 2تا خونواده جمع شده!!!
در حال حاضر خونه ی ما منظره ای شبیه به سمساری، بازار شام و ... پیدا کرده!!!
این هم یک مدلشه دیگه، یک تجربه، یک مرحله از رندگی. مطمئنا چند وقت دیگه از این روزها یاد می کنیم و برای دیگران تعریف می کنیم. سخت هست اما خاطره انگیزه.
منتظر "داستان تهران" باش.