تربچه!

رفت و آمد!!!

1391/7/11 9:30
نویسنده : مامان تربچه!
1,572 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گلکم

خوبی مامانی؟

این روزها اینترنت مامان جون اینا قطع بود, با اینترنت گوشیم هم که اصلا نمیشه آپ کرد برا همین نتونستم برات بنویسم 

شنبه سحر خاله جون کامیلا (خاله ی من) از آمریکا اومدن  دو سالی که ما تهران بودیم و خاله میومد شیراز موفق نشده بودم ببینمشون. برا همین خیییییییییییلی دلم براشون تنگ شده بود. از همون شنبه هم شیرازگردی شروع شد حافظیه, بازار وکیل و سرای مشیر رو تا حالا رفتیم. فردا هم تور زیارتی داریم + حافظیه (برای سومین بار در این 4 روز!!!). قراره تا جمعه که خاله جون می خواد برگرده یک بار دعوتشون کنیم خونمون. هنوز مبلی که سفارش دادیم آماده نشده  اما چون با خاله جون رودربایستی نداریم مشکلی نیست!

بابا سینا هم از دیروز (1 اسفند) رسما سرباز شد دیشب ساعت 12 هم رفت یزد. آخه آموزشی یزد بود و الان باید میرفت برای کاراهای اداری و گرفتن نامه که آموزشی رو اونجا گذرونده. یکی دو روز هم بیشتر طول نمیکشه اما همین قدر هم برامون زیاده 

من هم خونه ی مامان جون مرضیه هستم. دلم خیییییییییییییلی برا بابایی تنگ شده اما خب چون خاله جون کامیلا اومده, سرگرم مهمونی و گردش هستم و از سختی دوری کم شده. اما حتما بابا سینا خیلی دلتنگه 

 

از صبح که بابایی گفت داره میره توی پادگان تا الان خبری ازش ندارم. آخه گوشیش خاموشه. نگران نیستم چون می دونم توی پادگان گوشی رو ازشون میگیرن. اما خب دلم براش تنگ شده دیگه اما خوبیش اینه که زودتر سربازیش تموم میشه و هر دوتامون راحت میشیم 

خبر دیگه ای نیست

دوستت دارم عزیزکم 

بووووووووووووووووووووووووس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (29)

مامان امیر مهدی
2 اسفند 90 20:13
سلام مامانی اگه افتخار بدین امیر مهدی جونو به جمع دوستان وبلاگیتون اضافه کنید اگه مایل بودین منم لینکتون کنم واسم کامنت بزارین
نگار
2 اسفند 90 20:30
بابا سرباز
ايشالله كه اين روزها هم به خوبي و راحتي برات بگذره عزيزم ديگه حسابي همه كارهاتونو داريد ميكنيد من كه صداي پاي فرشته تونو دارم ميشنوم كه منتظره تا همه كاراتون تموم بشه و بدوه بياد توي بغلتون
بووووووووووووووووووووووس براي تو و فرشته ات

سلام عزیزم
ممنون
خاله جون
2 اسفند 90 21:32
سلام عزیزم
جشمتون روشن انشالله همیشه به شادی وگردش.
انشالله که هرچه زودتردلتنگی هاتون به پایان برسه
وباباجون تربچه هم ازسفر برگردن.
انشالله به سلامتی وزودی این دوره به پایان برسونن

سلام عزیزم
ممنون
مامانی شیما وحدیث
2 اسفند 90 23:49
سلام مامانی لفطا به ماهم رمز بدین
مامان حنانه اسادات
3 اسفند 90 10:31
سلام . دختر کو عکس هنری :دی همش اماتوریه بابا من :دی مرسی که امدی راستی ای بابا باز که رمز ندادی به ما ؟
مامان ماهان
4 اسفند 90 8:23
وای چقدر خبر
اولا چشمت روشن برای دیدن خاله ات
دوما جای همسری خالی نباشه

سلام عزیزم
ممنون
شکلات مامانی وباباش
5 اسفند 90 0:04
سلام خانومی خوبی چشمت روشن ایشاا.. بابای هم این پروژه ی عظیم رو به سلامتی تمام کن

سلام عزیزم
ممنون
مامان حسین
5 اسفند 90 13:39
سلام
جای همسرت خالی نباشه عزیزم و سبز و خرم باشه.منم این روزا را داشتم.میدونم خیلی سخته ولی زود میگذره.

سلام عزیزم
ممنون
نارینه
5 اسفند 90 21:24
چشمتون روشن که خاله جون رو دیدی ...

جای بابایی تربچه هم خالی نباشه ... البته تا الان دیگه برگشته !!


سلام عزیزم
ممنون
آره بابایی فرداش برگشت!
مامان ارمیا
6 اسفند 90 13:01
جاش خالی نباشه. هر چند هست. صبر داشته باش عزیزم.
مامان پسر خرداد
7 اسفند 90 12:25
خب مامانی خوش بگذره بهتون با خاله .جای بابا هم سبز باشه همیشه .
یعنی چی سربازه

سلام عزیزم
ممنون
سربازه یعنی آش خوره !!!
مادر کوثر و علی
7 اسفند 90 15:42
سلام عزیزم
بسلامتیییییییییی
همیشه به مهمونی و گردش
انشالله همسرتون هم بزودی سربازیشون تموم میشه
با پستهای جدید و پست ثابت بروز شده منتظر حضور گرمتون هستیم

سلام عزیزم
ممنون
مامان ابوالفضل
7 اسفند 90 20:30
سلام گلم
نت ما هم مشکل داشت
دلم برای وبلاگت تنگ شده بود
ایشاالله مثل یه چشم به هم زدن سربازیه بابایی تموم میشه

سلام عزیزم
ممنون
سارینا
8 اسفند 90 10:40
سلام عزیزم ...... به سلامتی ایشالا شوشو سربازشو تموم کنه ایشالا به تو هم خیلی خیلی خوش بگذره و جای بابا سینا رو همش خالی کن ......
SaRa JoOn
8 اسفند 90 18:22
salaaam azizam khoobi?ma k nafahmidim chi shod vali shad bashi hame chi ramz dar shodeha
مامان محمد پارسا
8 اسفند 90 21:16
سلام انشاالله به سلامتی تموم میشه و بر میگردن جاشون سبز باشه عزیزم
خاله جون
9 اسفند 90 14:14
سلام خانمی خوبی خیلی وقته آپ نکردی.
مامان امیر علی
9 اسفند 90 14:30
خواهر جون کم پیدایی ؟؟؟؟ با پست های جدید و یه زحمت برای شما در خدمتتون هستیم می یاین پیش امیر علی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
مامان امیر علی
9 اسفند 90 14:33
اخه نازی سربازی خیلی سخته دوریش .ایشاله زودی تموم می شه عزیزم .مبارک باشه مهمونا و شیراز گردی .دعا کن ما هم بتونیم بیایم شیراز شما را ببینیم .مبل جدید هم مبارک

ممنون عزیزم
تشریف بیارید
در خدمتیم
sara
9 اسفند 90 18:04
سلااااام خوبید؟ما تقریبا یه تازه واردیم که دوست داریم اینجا دوست پیدا کنیم با اجازتون لینکتون میکنم امیدوارم بتونیم دوستای خوبی واسه هم باشیم
مامان حارث
9 اسفند 90 23:36
مامان محمد پارسا
11 اسفند 90 17:47
مامان پریسا
11 اسفند 90 18:45
سلام مامانی خوبی گلم. ایشالله که بابایی به سلامتی خدمتش تموم بشه و برگرده. همیشه به گردش و تفریح. چشمتون روشن
نگار
14 اسفند 90 12:31
عزيزم هنوز توي رفت و آمدي؟
نكنه تو هم رفتي سربازي؟؟؟ كجايي پس؟

به زودی میام!
خاله جون
14 اسفند 90 16:29
سلام مامان تربچه جون
به خدااااااااااااااااااااااااااااخیییییییلی خییییییییییییییلی دلم واستون تنگ شده

من هم همینطور عزیزم
مامان محمد پارسا
15 اسفند 90 11:51
سلام خاله جونی
واسه ما هم بنویشید چیکال می تونید ما بیایم بخونیم

چشم
به زودی!
مامان ماهان
16 اسفند 90 11:43
سلام گلم خوبی چه خبرااااااااااااااااااااا نیستی
سارا
16 اسفند 90 22:23
ايشاله هميشه سرت گرم باشه و دلت خوش.....
مامان امیر علی
17 اسفند 90 0:07
پیش ما نمی یاین خواهر جون ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تربچه! می باشد