سفرنامه ی همدان- قسمت دوم
روز دوم- پنجشنبه 9/4/90 امروز روز عید مبعث هست و همه جا جشنه. صبح به خاطر خستگی روز قبل، تا ساعت 9خواب بودیم! و وقتی از خواب بیدار شدیم سریع آماده شدیم تا بریم برای صبحانه چون تا ساعت 9:30 بیشتر صبحانه برقرار نبود! خاله زری و هدی که خواب بودن برای همین با بابا سینا و دایی محمد رفتیم به رستوران. تنوع غذاییشون اون طوری نبود که انتظار داشتیم اما خدا رو شکر، چیزی بود که سیرمون کنه! بعد از صبحانه رفتیم برای بازدید از مکان های تاریخی. گنبد علویان، شیر سنگی و برج قربان رو دیدیم و برگشتیم هتل. برات گفتم که دیروز از اتاق 2خوابه به 3خوابه اسباب کشی کردیم، حالا امروز رئیس هتل اومد و گفت همکارش اشتباهی ا...