تربچه!

2 شیفته!

سلام گلکم خوبی مامانی؟ واااااااااااای ما خیییییییییییییلی سرمون شلوغه. هر روز 2شیفت میریم دنبال خونه! امروز هم که جمعه هست باید بریم خونه ی قبلیمون تا وسائل رو برای اسباب کشی آماده کنیم. هنوز خونه پیدا نکردیم اما اسبابمون جمع باشه خیالمون راحت تره. خلاصه این که وقت نمی کنم بیام و آپ کنم دوستان به بزرگواری خودشون ببخشن و دعا کنن زو.دتر خونه پیدا کنیم و از این آوارگی در بیایم ...
22 مهر 1390

غیر منتظره!

سلام گلکم خوبی مامانی؟ امروز بعد از ظهر با خبر شدیم که قراره مشهدی بشیم! بابا جون کاوه برا خودش و مامان جون مرضیه بلیط خریده بودن واسه تولد امام رضا (ع). اما از اون جایی که مامان جون مرضیه بد سفر هستن و تازه هم از قم برگشتن گفتن نمی تونن برن مشهد. خاله زری اینا هم 25 مهر دارن می رن. برا همین قرعه به نام من و بابا سینا افتاد. خیــــــــــــــــــــلی غیر منتظره بود دیروز قبل از اخبار داشت پخش زنده از حرم امام رضا (ع) می ذاشت (به مناسبت هفته ی کرامت). من هم به گنبد طلا چشم دوختم و با خودم گفتم چی می شد ما هم روز تولد آقا توی حرمش باشیم؟ اصلا فکر نمی کردم این طوری بشه قربون کرمت برم آقا جان ان...
12 مهر 1390

اسباب تکونی!

سلام گلکم خوبی مامانی؟ این چند روز من و بابایی درگیر "اسباب تکونی" بودیم! "اسباب تکونی" واژه ی جدیدی هست که همین الان ایجادش کردم! یعنی ما داریم اسبابمون رو آماده می کنیم برای اسباب کشی. هر روز می رفتیم خونه ی قبلیمون معروف به "فخرآباد" (اسم منطقه مون هست) و خاک 2ساله ی روی وسائل رو می تکوندیم و آمادشون می کردیم برای رفتن به خونه ی جدید البته خونه ی جدیدی هنوز در کار نیست و باید دنبالش بگردیم! من هم که به خاک آلرژی شدید دارم و حال و روزم رو باید می دیدی! سرفه و عطسه ی شدید! خلاصه توی این چند روز دیداری با وسائلمون تازه کردیم. چیزهایی دیدیم که اصلا یادمون نبود داریمشون! مثلا من کلا سرویس غذاخوریم رو فراموش ک...
9 مهر 1390

داستان تهران

سلام گلکم خوبی مامانی؟ می خوام "داستان تهران" رو برات تعریف کنم. ماجرا از شهریور سال 88 شروع شد. از وقتی که فهمیدیم بابا سینا کارشناسی ارشد مهندسی عمران گرایش سازه دانشگاه خواجه نصیر طوسی قبول شده.   ادامه ی مطلب را ببینید سلام گلکم خوبی مامانی؟ می خوام "داستان تهران" رو برات تعریف کنم. ماجرا از شهریور سال 88 شروع شد. از وقتی که فهمیدیم بابا سینا کارشناسی ارشد مهندسی عمران گرایش سازه دانشگاه خواجه نصیر طوسی قبول شده. حس عجیبی داشتیم در عین این که خوشحال بودیم، فکر جا و مکان توی تهران اذیتمون می کرد. البته این فکر از زمان انتخاب رشته شروع شده بود چون رتبه ی بابایی خوب بود و احتمال قبول ...
6 مهر 1390

مجموعه ی سعدآباد

سلام گلکم خوبی مامانی؟ برنامه ی گردش امروز، زیارت امامزاده صالح (ع) و بازدید از مجموعه ی سعدآباد بود. دیروز هم رفتیم زیارت شاه عبدالعظیم (ع) و خداحافظی کردیم. کاخ سعدآباد چیزی شبیه به مجموعه ی نیاوران هست اما خیلی بزرگ تر و زیباتر.   ادامه ی مطلب را ببینید سلام گلکم خوبی مامانی؟ برنامه ی گردش امروز، زیارت امامزاده صالح (ع) و بازدید از مجموعه ی سعدآباد بود. دیروز هم رفتیم زیارت شاه عبدالعظیم (ع) و خداحافظی کردیم. کاخ سعدآباد چیزی شبیه به مجموعه ی نیاوران هست اما خیلی بزرگ تر و زیباتر. این مجموعه شامل کاخ ملت (کاخ سفید)، کاخ سبز، موزه نیم قرن کودکی، موزه نظامی، آشپزخانه سلطنتی، موزه ظروف ...
3 مهر 1390

تحــــــــــــــــــــول!

سلام گلکم خوبی مامانی؟ ما در حال یک تحول عظیم هستیم!!! داریم اسباب کشی می کنیم داریم از تهران میریـــــــــــــــــــــم. هیچ وقت فکر نمی کردم یک روز از این که تهران رو ترک می کنیم این قدر خوشحال باشم! از بس اینجا سختی کشیدیم. شرح زندگی توی تهران مفصله که در پست بعدی می نویسم. ان شاالله سه شنبه 5 مهر به سمت شیراز حرکت می کنیم، برای همیشه مستاجری که بعد از ما قراره بیاد باید 2 مهر تخلیه کنه برا همین از ما اجازه گرفت تا وسایلش رو بیاره توی اتاق بذاره و خودش بره خونه ی فامیل هاش. ما هم با این که برامون سخت بود اجازه دادیم. آخه من و بابایی معتقدیم اگه به بنده های خدا آسون بگیریم خدا هم برا ما آ...
1 مهر 1390

کاخ نیاوران

سلام گلکم خوبی مامانی؟ امروز در ادامه ی پروِِژه ی تهران گردی، با بابا سینا رفتیم کاخ نیاوران. خیــــــــــلی قشنگ بود. کاخ موزه ی نیاوران، مجموعه ی چند کاخ هست که از زمان قاجار ساخته شده و در زمان پهلوی دوم بازسازی و استفاده میشده. کاخ صاحبقرانیه، حوضخانه ی کاخ صاحبقرانیه، کوشک احمدشاهی، کتابخانه ی اختصاصی و کاخ اصلی نیاوران. هر کدوم از این ها بلیط جدا گانه داره که روی هم نفری 3100 تومن می شد البته من و بابایی کارت دانشجویی داشتیم که نفری 1500 حساب کردن (البته ما کتابخانه اختصاصی نمی خواستیم بریم).   ادامه ی مطلب را ببینید سلام گلکم خوبی مامانی؟ امروز در ادامه ی پروِِژه ی تهران گردی، با بابا سینا ر...
31 شهريور 1390
25052 0 10 ادامه مطلب

بازار میمون!

  اگر در درک شرایط فعلی اقتصادی جهان مشکل دارید ممکن است داستان زیر به شما کمک کند:  روزی روزگاری در روستایی در هند؛ مردی به روستایی‌ها اعلام کرد که برای خرید هر میمون ۱۰ دلار به آنها پول خواهد داد. روستایی‌ها هم که دیدند اطراف‌شان پر است از میمون؛ به جنگل رفتند و شروع به گرفتن‌شان کردند و مرد هم هزاران میمون به قیمت ۱۰ دلار از آنها خرید ولی با کم شدن تعداد میمون‌ها روستایی‌ها دست از تلاش کشیدند. به همین خاطر مرد این‌بار پیشنهاد داد برای هر میمون به آنها ۲۰ دلار خواهد پرداخت. با این شرایط روستایی‌ها فعالیت خود را از سر گرفتند. پس از مدتی موجودی باز هم کمتر و کمتر شد تا روستایی&zw...
29 شهريور 1390

تقدیم به سینای عزیزم

این پست رو تقدیم می کنم به همسر عزیزم سینای عزیزم که در تمام مراحل زندگی یارم بود و پشتیبانم تموم شدن پایان نامم بهونه ای شد تا از کسی تشکر کنم که اگر نبود دلگرمی هاش، اگر نبود دلسوزی هاش، اگر نبود راهنمایی هاش این پایان نامه به این خوبی از آب در نمیومد. سینای عزیزم فراموش نمی کنم روز های سرد زمستون رو که توی برف و بارون من رو می بردی کتابخونه ی ملی و برمی گردوندی. فراموش نمی کنم شب هایی رو که ناامید بودم و خسته، با حرف هات دلگرمی می دادی به دل سردم فراموش نمی کنم مواقعی که با کمبود منابع مواجه می شدم و تو با "کارت غدیر" خودت برام کتاب می گرفت آره عزیز جانم فراموش نمی کنم خوبی هات رو و ...
28 شهريور 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تربچه! می باشد